روزهای مختلف ، عناوین مختلف و نمادهای مختلف . روزهایی که می خوان یادآوری کنن که اتفاقات بزرگ از اتفاق های ساده و کوچک درست میشن ، اتفاق همراهی ، اتفاق یکی دونستن ، اتفاق حق و اتفاق جایی برای نفس کشیدن .
روز جهانی زن از جمله اون روزهایی هست که توی یه محدوده بزرگ یادآوری می کنه به زنان و مردان که حقی برای فعالیت های زنان باید باشه ، که زن به عنوان نیمی از جمعیت بشری حق زندگی ، انتخاب ، نترسیدن و احقاق حقوق خودش رو داره .
........
8 مارس با عنوان روز جهانی زن ، می تواند فرصتی باشد برای ابراز وجود تشکل های زنان در جامعه . درخواست های قانونی و به حق این تشکل ها در احقاق حقوق زنان در جامعه می تواند در این روز همگرایی بیشتری پیدا کند و قدرت اجتماعی خودش را نشان دهد . گرچه در کشور ما برخلاف اصول مشخص قانون اساسی که تجمع را آزاد میداند ، تجمع به سرعت تفسیر امنیتی می شود و سرکوب اولین و گویا تنها راه حل سیستم در مقابله با خواسته های اجتماعی است . اما همچنان حضور زنان و پافشاری بر حقوق خود و عقب ننشستن در مقابل حربه های کهنه اخلاقی-امنیتی سیستم حاکم نکته مهمی است که باید از آن سخن گفت .
درست است که ظهور عمومی تجمعات حق طلبانه بسیار قابل لمس تر است ، اما در کنار این راهکار مطبوعات و مجلات نیز نقش مهمی در آشنایی زنان با حقوق خود و بی عدالتی های قانونی موجود به آنان دارند ، گرچه طبق قانون مطبوعات هرگونه بحث که باعث ایجاد تضاد بین زن و مرد باشد ممنوع است و تفاسیر این قانون هم که بسیار ، اما همچنان راهکار آگاهی بخشی ار طریق رسانه های مکتوب در فضای عمومی تاثیر مهمی در پیشبرد خواسته های زنان خواهد داشت .
در فضای مجازی نیز با وجود اینکه تشکل های زنان با قوت حضور دارند ، اما لزوم همراهی و چاره اندیشی برای گسترش محدوده فعالیت ها ضروری است . فعالین حقوق زنان در ایران گرچه با فشارهای امنیتی زیادی روبه رو هستند ، اما پایداری آنان و انعطاف قابل قبول این تشکل ها در برخورد با مشکلات بسیار چشمگیر است ، چیزی که در تشکل های مردانه گاه مشاهده نمی شود . ساخت دموکراتیک تر تشکل های زنان این امکان را به آن ها می دهد تا با شنیدن و فکر کردن موثر و دوری از استبداد گروهی در رای و نظر ، بسته به شرایط مختلف راهکارهای مناسب بیابند . کمپین یک میلیون امضا ، کمپین ضد سنگسار ، ائتلاف ضد لایحه حمایت از خانواده و چندین و چند حرکت اجتماعی شگرف از سوی این تشکل ها موید همین امر است . اگرچه در سال های اخیر فشار نیروهای سنتی بر این حرکت ها بیشتر شده است و گاه به بازداشت و زندانی کردن رسیده است ، اما همچنان تشکل های زنان به مسیر خود برای احقاق حقوق زنان پایبندند . " مبارزات زنان به منظور کسب برابری جنسیتی و عدالت اجتماعی برای زنان ، به ویژه زنان جهان سوم و زنان زحمتکش و کارگر این جوامع ، بدیلی جز مقاومت در برابر هرآنچه که خواهان رجعت و واپس گرایی است یا می کوشد با استثمار اقتصادی آنها را همچنان در چرخه فقر اقتصادی و نقض حقوق و آزادی های اولیه انسان قرار دهد ، ندارد ."۱
اصلاح مشکلات قانون گذاری در کشور ما و تبعیض هایی که قانون گذار و دولت در تدوین و اجرای قانون قائل می شوند از جمله مواردی است که در کنار گسترش فرهنگ احترام به زن و حقوق زنان و عبور از سنت های تحقیرآمیز و متعصبانه و شی انگارانه نسبت به زن مورد توجه است .
بنا به کنوانسیون محو همه اشکال تبعیض نسبت به زنان ( CEDAW ) ، دولت ها تعهداتی در زمینه رفع تبعیض نسبت به زنان دارند که این تعهدات در حیطه قوانین ، سیاست گذاری ها و جامعه تعریف می شوند .
"رعایت اصل برابری زنان و مردان در قانون اساسی و سایر قوانین ، تعدیل الگوهای اجتماعی – فرهنگی و رفتاری مردان و زنان به منظور از میان برداشتن تعصبات و کلیه روش های سنتی که بر پست نگری یا برترنگری هریک از دو جنس دلالت دارند و بهبود جایگاه عملی زنان از طریق سیاست ها و برنامه های موثر ."۲
در ادامه چند مورد از موارد تاکید شده در این کنوانسیون را باشرایط موجود در جامعه امروز ایران مقایسه خواهم کرد .
1.حق مشارکت سیاسی
" مشارکت سیاسی ، شرکت فرد در فعالیت های سیاسی ، تلاش برای انتخاب کردن و انتخاب شدن و تاثیر بر هدایت سیاسی جامعه است . "۳ در جامعه امروز ما گرچه زنان حق انتخاب سیاسی ( البته بسیاری از حق انتخاب های زنان جدا از انتخاب سیاسی نادیده گرفته می شود ) دارند ، اما در مورد حق انتخاب شدن سوال های بسیاری وجود دارد . مشکلات موجود در قوانین جاری در مورد واژه رجال و برداشت های به شدت مردگرایانه از سوی متولیان امور سدی بر راه انتخاب شدن زنان در بالاترین رکن اجرایی کشور است ، حتی بدون توجه به این موضوع نیز مشکلات احراز صلاحیت که در کشوری چون ایران به علت نوع حاکمیت سیاسی با تفاسیر مختلف همراه است ، در مورد زنان به شدت حذفی عمل می کند و حربه تکراری اخلاقی در این راه مانع احراز صلاحیت می شود . از این گذشته در ساختار سیاسی – اجتماعی ایران به علت اینکه زنان مستقل امکان رقابت را یا ندارند یا در فضای رقابتی نابرابر شرکت می کنند ، نتیجه این می شود که " تمام زنانی که وارد قدرت سیاسی شده اند و پست هایی را کسب کرده اند دارای روابط خویشاوندی با نهادهای قدرت هستند و این پیوندها را گاه به وضوح و گاه به سختی می توان بازشناخت ."۴ البته به تعبیر احمدی خراسانی نباید نقش آشنایی زدایی حضور زنان در پست های سیاسی را نادیده گرفت ، هرچند ممکن است این حضور صرفا وابستگی جناحی داشته باشد و دردی از دردهای بسیار زنان در جامعه ما را چاره نکند . چه اینکه سکوت وزیر بهداشت کنونی که یک زن است ، در برابر حمله های بی محابای سنت گرایان به اصول تنظیم خانواده و آموزش آن که سال ها از طرف زنان برای آن تلاش شده بود ، بسیار تاسف نگیز است .
2.حقوق تابعیتی و برابری در برابر قانون
حقوق تابعیتی در مورد زنان ایرانی مشکلات فراوان دارد . اینکه فرزند زن ایرانی نمی تواند تابعیت کشور مادری را داشته باشد یکی از این مشکلات است . عدم برابری در برابر قانون در قانون مجازات اسلامی به وضوح دیده می شود . سن مسئولیت کیفری برای دختران 9 سال و برای پسران 15 سال است ، حال آنکه دختر ایرانی نمی تواند بدون اجازه پدر یا جد پدری همسر اختیار کند . در حوزه قوانین مربوط به خانواده نیز عدم حق طلاق ، سختی اثبات ادله طلاق از سوی زن ، حق حضانت فرزند و قانون هایی که سر از ریشه های تعصب و مردسالاری افسارگسیخته بر می آورند ( مانند قانون حمایت از خانواده !!!! ) از جمله این نابرابری های قانونی هستند .
3. حقوق اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی
حق تحصیل و انتخاب محل تحصیل از جمله حقوق اساسی هر فرد در جامعه بشری است . اما حجوم تبعیض های جنسیتی و سهمیه بندی های جنسیتی و همچنین بومی گزینی و نگاه داشتن دختران تا حد امکان در محدوده خانواده و دور کردن آنها از تجربه ی زندگی اجتماعی مستقل از جمله مواردی است که در این سال ها در نقض حق اساسی زنان صورت گرفته است .
نابرابری در ارث بری در کنار مشکلات شغلی بسیار برای زنان و گاه عدم تساوی دستمزد در ازای کار یکسان ( البته نه در حقوق پایه ، بلکه در دریافتی نهایی که شامل پاداش ها و مزایای مختلف است ) از جمله موارد تبعیض اقتصادی است که به منظور جلوگیری از استقلال اقتصادی زنان صورت می گیرد . همین جا تاکید کنم که این مشکلات تنها بر گردن دولت ها نیست ، بلکه متن جامعه در مواردی با حقوق زنان به مقابله برمی خیزد و تحمل رسیدن زنان را به حقوق خود ندارد ، زیرا تفکر مردسالاری چنان در تاروپود جامعه ما وجود دارد که رهایی از آن نیاز به تلاشی دراز مدت دارد .
در حوزه اجتماع و فرهنگ شرح مشکلات بسیار طولانی است . از اجبارها در پذیرش حجاب گرفته ، تا مزاحمت های ایجاد شده هم از طرف مردان به عنوان بخشی از اجتماع و هم از طرف مردان و زنان به عنوان قسمتی از سازمان های نظارتی که خود را متولی همه چیز می دانند . در مطلبی جداگانه به شرح خصیصه های اجتماعی- فرهنگی در مقابله با حقوق و آزادی های زنان خواهم پرداخت .
4. حق آموزش و مبارزات برای دست یابی به حقوق
این حق چه در مورد زنان و چه در مورد مردان سرزمین ما بسیار محدود است و حق خواهی اگر به اعتراض به وضع حاکم برسد با انواع و اقسام آرم ها و انگ ها همراه خواهد شد که از طرف جماعت معلوم الحالی برای به سکوت واداشتن خواسته های اجتماعی صورت می گیرد . همچنین به دلیل جا نیفتادن فرهنگ حق خواهی و اعتراض به بی عدالتی و همچنین بنابر الگوی سنتی زن سر به زیر ، اعتراض های زنان به وضع موجود را با انواع تفاسیر اخلاقی همراه می کنند تا آنان را هرچه بیشتر به سکوت وادارند و از حیطه فعالیت اجتماعی دور سازند .
تمام موارد بالا از جمله عناصری هستند که زنان و مردان این سرزمین برای زندگی همراه با آرامش و عدالت و محبت به آن نیازمندند و تلاش برای تحقق آنها آرمانی اجتماعی برای ایجاد جامعه ای شایسته است .
پانوشت :
۱. صورت نو ، سیرت کهنه ، رشد بنیادگرایی در هزاره سوم ، الهه امانی ، فصل زنان 4 ، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان
۲. فصل مشترک تبعیض ها ( بررسی کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان ) ، سمیه رواسیان کاشی ، چاپ اول ، نشر شیرازه
۳. فصل مشترک تبعیض ها ( بررسی کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان ) ، سمیه رواسیان کاشی ، چاپ اول ، نشر شیرازه
۴. قدرت سیاسی و زنان در ایران امروز ، نوشین احمدی خراسانی ، زنان زیر سایه پدرخوانده ها ، نشر توسعه
عنوان : قسمتی از شعر " شعری برای تو " فروغ ، دفتر " عصیان "